عشق از نگاه فلسفه و روانشناسی: 19 نکته کلیدی
عشق، مفهومی پیچیده و چندوجهی است که همواره ذهن فلاسفه و روانشناسان را به خود مشغول کرده است. در طول تاریخ، دیدگاههای متفاوتی در مورد ماهیت، منشاء و اهمیت عشق ارائه شده است. این مقاله سعی دارد با نگاهی اجمالی به برخی از این دیدگاهها، 19 نکته کلیدی در مورد عشق را از منظر فلسفه و روانشناسی مورد بررسی قرار دهد. از افلاطون و ارسطو تا فروید و فروم، هر کدام تلاش کردهاند تا جنبهای از این پدیده شگرف را روشن سازند. در اینجا به بررسی برخی از این جنبهها میپردازیم:
- ✳️
عشق افلاطونی:
عشق به کاملا مطلوب زیبایی و حقیقت، نه صرفاً جسمانی. - ✳️
عشق ارسطویی:
سه نوع عشق: دوستی، لذت، و عشق خیرخواهانه (agape). - ✳️
عشق رمانتیک:
عشق با تاکید بر احساسات، شور و اشتیاق، اغلب همراه با کاملا مطلوبسازی معشوق. - ✳️
عشق عقلانی:
عشقی که بر پایه شناخت و درک متقابل شکل میگیرد و بیشتر مبتنی بر عقل است تا احساس. - ✳️
عشق شهوانی:
عشقی که بر پایه کشش جسمانی و تمایلات جنسی استوار است.
- ✳️
نظریه مثلث عشق استرنبرگ:
عشق شامل سه جزء اصلی: صمیمیت، اشتیاق، و تعهد. - ✳️
سبکهای دلبستگی در عشق:
دلبستگی ایمن، اجتنابی، اضطرابی، و آشفته (مضطرب-اجتنابی). - ✳️
تئوری تکامل عشق:
عشق به عنوان یک مکانیسم تکاملی برای جفتگیری و بقای نسل. - ✳️
عشق و مغز:
مطالعه اثرات عشق بر فعالیت مغز و ترشح هورمونهایی مانند اکسیتوسین و دوپامین. - ✳️
عشق و صمیمیت:
نقش صمیمیت عاطفی و فیزیکی در روابط عاشقانه.
- ✳️
عشق و تعهد:
اهمیت تعهد در حفظ و پایداری روابط عاشقانه. - ✳️
عشق و فداکاری:
تمایل به فداکاری برای معشوق، به عنوان یکی از نشانههای عشق واقعی. - ✳️
عشق و حسادت:
حسادت به عنوان یک احساس پیچیده که میتواند ناشی از ترس از دست دادن معشوق باشد. - ✳️
عشق و از دست دادن:
بررسی اثرات روانی و عاطفی از دست دادن معشوق. - ✳️
عشق و شفقت:
عشقی که با شفقت و همدلی همراه است و تمایل به کمک به معشوق دارد. - ✳️
عشق به خود:
اهمیت دوست داشتن و پذیرش خود به عنوان پیششرطی برای عشق به دیگران. - ✳️
عشق و هویت:
چگونگی شکلگیری هویت فرد در روابط عاشقانه. - ✳️
عشق و ارزشها:
اهمیت همخوانی ارزشها در پایداری روابط عاشقانه. - ✳️
عشق و تغییر:
چگونگی تغییر و تکامل عشق در طول زمان.
این نکات تنها گوشهای از دیدگاههای گستردهای هستند که در فلسفه و روانشناسی در مورد عشق مطرح شدهاند. هر کدام از این دیدگاهها میتوانند دریچهای نو به این تجربه انسانی باز کنند. درک این دیدگاهها میتواند به ما کمک کند تا عشق را بهتر بشناسیم، روابط خود را بهبود بخشیم و زندگی معنادارتری داشته باشیم. با بررسی این مفاهیم، امیدواریم دیدگاه جامعتری نسبت به این پدیده پیچیده و ارزشمند به دست آورده باشید.
عشق از دیدگاه فلسفه و روانشناسی: 19 نکته
1. عشق افلاطونی: جستجوی کمال
در فلسفه افلاطونی، عشق به عنوان تمایل به زیبایی و کمال تعریف میشود.این نوع عشق لزوماً جنسی نیست، بلکه بیشتر به دنبال یافتن زیبایی و حقیقت در دیگری است.افلاطون معتقد بود که عشق میتواند ما را به سطوح بالاتری از دانش و آگاهی برساند.این عشق، پلهای برای صعود به دنیای ایدهها است، جایی که حقیقت مطلق و زیبایی حقیقی وجود دارد.عشق افلاطونی، تمرینی برای تعالی روح است.تمرکز بر ویژگیهای معنوی و ذهنی فرد مقابل، کلیدی در این نوع عشق است.ارتباط فکری و عاطفی عمیق، از مشخصههای بارز آن است.
این نوع عشق لزوماً به ازدواج یا روابط جنسی منجر نمیشود.هدف اصلی، رشد شخصی و معنوی از طریق ارتباط با دیگری است.
منتقدان این دیدگاه، آن را غیرواقعی و دور از دسترس میدانند.به باور آنها، حذف جنبههای جسمانی از عشق، آن را ناقص میکند.با این حال، عشق افلاطونی میتواند به عنوان یک الگوی کاملا مطلوب برای روابط سالم و متعهد در نظر گرفته شود.تاکید بر احترام، اعتماد و درک متقابل، از ویژگیهای مثبت آن است.آیا عشق افلاطونی هنوز در دنیای امروز کاربرد دارد؟این سوالی است که هر فرد باید به آن پاسخ دهد.
2. عشق اریک فروم: هنر دوست داشتن
اریک فروم، روانشناس و فیلسوف، در کتاب “هنر عشق ورزیدن” معتقد است که عشق یک هنر است و نیاز به یادگیری و تمرین دارد.او عشق را به عنوان “مراقبت، مسئولیت، احترام و شناخت” تعریف میکند.فروم معتقد است که عشق نه یک احساس منفعل، بلکه یک فعالیت فعالانه است.ما باید انتخاب کنیم که عشق بورزیم و برای حفظ آن تلاش کنیم.مراقبت به معنای اهمیت دادن به رشد و رفاه فرد مقابل است.مسئولیت به معنای پذیرفتن تعهدات و وظایف در قبال او است.احترام به معنای پذیرفتن فرد مقابل به عنوان یک انسان مستقل و ارزشمند است.
شناخت به معنای تلاش برای درک عمیقتر نیازها، خواستهها و ارزشهای او است.فروم بین عشق بالغانه و عشق نوروتیک تمایز قائل میشود.عشق بالغانه بر اساس آزادی و برابری است، در حالی که عشق نوروتیک بر اساس وابستگی و کنترل است.عشق بالغانه به ما کمک میکند تا رشد کنیم و خودمان را بشناسیم.عشق نوروتیک ما را محدود میکند و مانع از رشد شخصی ما میشود.فروم معتقد است که عشق به خود، پیششرط عشق به دیگران است.اگر خودمان را دوست نداشته باشیم، نمیتوانیم دیگران را به درستی دوست داشته باشیم.
3. عشق از دیدگاه زیگموند فروید: غریزه و سرکوب
از دیدگاه فروید، انتخاب معشوق اغلب بر اساس تجربیات دوران کودکی و روابط با والدین شکل میگیرد.ما ناخودآگاه به دنبال ویژگیهایی در معشوق میگردیم که یادآور والدین یا شخصیتهای مهم دوران کودکی ما باشند.فروید بر اهمیت عقده ادیپ در شکلگیری روابط عاشقانه تاکید میکند.این عقده به معنای تمایل ناخودآگاه کودک به داشتن رابطه جنسی با والد جنس مخالف و رقابت با والد جنس موافق است.سرکوب نقش مهمی در شکلگیری عشق از دیدگاه فروید دارد.ما اغلب غرایز و تمایلات جنسی خود را سرکوب میکنیم و آنها را به شکلهای دیگری مانند عشق و محبت ابراز میکنیم.
فروید معتقد بود که عشق میتواند یک مکانیسم دفاعی باشد.
ما با عاشق شدن، از درد و رنجهای زندگی فرار میکنیم و به دنبال یک پناهگاه عاطفی میگردیم.انتقاداتی به نظریه فروید وارد شده است، از جمله اینکه بیش از حد بر غرایز جنسی و دوران کودکی تاکید میکند و نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی را نادیده میگیرد.با این حال، دیدگاه فروید همچنان تاثیرگذار است و به ما کمک میکند تا جنبههای ناخودآگاه و پیچیده عشق را درک کنیم.
فروید، بنیانگذار روانکاوی، عشق را بر اساس غرایز جنسی و سرکوبهای ناخودآگاه توضیح میدهد. او معتقد بود که عشق، نوعی انتقال انرژی لیبیدو (انرژی جنسی) به یک فرد دیگر است. 
4. نظریه دلبستگی: ریشههای عشق در کودکی
نظریه دلبستگی، که توسط جان باولبی مطرح شد، بر اهمیت روابط اولیه با مراقبان در شکلگیری الگوهای دلبستگی در بزرگسالی تاکید میکند.این الگوها بر نحوه عشق ورزیدن و ایجاد روابط صمیمی تاثیر میگذارند.افرادی که در کودکی دلبستگی ایمن داشتهاند، در بزرگسالی به راحتی میتوانند روابط نزدیک و صمیمی برقرار کنند.آنها به خود و دیگران اعتماد دارند و از صمیمیت نمیترسند.افرادی که دلبستگی اجتنابی داشتهاند، در برقراری روابط صمیمی مشکل دارند.آنها از وابستگی میترسند و ترجیح میدهند مستقل و خودکفا باشند.افرادی که دلبستگی اضطرابی داشتهاند، نگران روابط خود هستند و از طرد شدن میترسند.
آنها به شدت به تایید و توجه دیگران نیاز دارند.
دلبستگی آشفته ترکیبی از دلبستگی اجتنابی و اضطرابی است.نظریه دلبستگی به ما کمک میکند تا الگوهای رفتاری خود در روابط عاشقانه را درک کنیم و برای بهبود آنها تلاش کنیم.آگاهی از سبک دلبستگی خود و شریک عاطفیتان، میتواند به حل تعارضات و بهبود کیفیت رابطه کمک کند.
5. عشق به عنوان یک انتخاب آگاهانه
برخی از فیلسوفان و روانشناسان معتقدند که عشق، فراتر از یک احساس یا غریزه، یک انتخاب آگاهانه است.ما تصمیم میگیریم که چه کسی را دوست داشته باشیم و چگونه با او رفتار کنیم.این دیدگاه بر مسئولیت شخصی در روابط عاشقانه تاکید میکند.ما نمیتوانیم فقط به احساسات خود تکیه کنیم، بلکه باید آگاهانه برای حفظ و تقویت رابطه تلاش کنیم.عشق به عنوان یک انتخاب، مستلزم تعهد، فداکاری و بخشش است.ما باید آماده باشیم که برای فردی که دوست داریم، از خودمان بگذرانیم و اشتباهاتش را ببخشیم.این دیدگاه با مفهوم “عشق بیقید و شرط” مرتبط است.
عشق بیقید و شرط به معنای دوست داشتن فرد مقابل، بدون توجه به نقصها و اشتباهاتش است.
البته، انتخاب آگاهانه به این معنا نیست که احساسات مهم نیستند.احساسات نقش مهمی در روابط عاشقانه ایفا میکنند، اما نباید تنها مبنای تصمیمگیری ما باشند.ترکیب احساسات و انتخاب آگاهانه، میتواند به ایجاد روابط پایدار و رضایتبخش کمک کند.آیا عشق همیشه یک انتخاب است؟این سوالی است که پاسخ آن به باورها و تجربیات شخصی افراد بستگی دارد.
6. عشق رمانتیک: افسانه یا واقعیت؟
عشق رمانتیک، با تاکید بر شور، هیجان و کاملا مطلوبسازی معشوق، یکی از رایجترین تصورات از عشق در فرهنگ عامه است.اما آیا این نوع عشق، واقعبینانه است و میتواند پایدار بماند؟برخی از روانشناسان معتقدند که عشق رمانتیک، بیشتر یک توهم است تا واقعیت.آنها استدلال میکنند که شور و هیجان اولیه در روابط عاشقانه به مرور زمان کاهش مییابد و جای خود را به صمیمیت و تعهد میدهد.کاملا مطلوبسازی معشوق، یکی از ویژگیهای اصلی عشق رمانتیک است.ما اغلب نقاط ضعف و نقصهای فرد مقابل را نادیده میگیریم و تصویری غیرواقعی از او در ذهن خود میسازیم.
وقتی واقعیت با تصویر ذهنی ما مطابقت نداشته باشد، ممکن است دچار ناامیدی و سرخوردگی شویم.
با این حال، عشق رمانتیک لزوماً منفی نیست.شور و هیجان اولیه میتواند به ایجاد یک پیوند قوی بین دو نفر کمک کند.مهم این است که انتظارات واقعبینانهای از رابطه داشته باشیم و بدانیم که شور و هیجان اولیه به مرور زمان تغییر خواهد کرد.تبدیل عشق رمانتیک به عشق صمیمی و متعهد، نیازمند تلاش، ارتباط موثر و درک متقابل است.
7. عشق و مسئولیت اجتماعی
عشق فقط به روابط فردی محدود نمیشود، بلکه میتواند ابعادی گستردهتر و اجتماعیتر نیز داشته باشد.عشق به همنوع، عشق به طبیعت و عشق به عدالت، از جمله این ابعاد هستند.عشق به همنوع، به معنای احساس همدردی و شفقت نسبت به دیگران است.این نوع عشق، انگیزه اصلی برای کمک به نیازمندان و دفاع از حقوق مظلومان است.عشق به طبیعت، به معنای احترام و مراقبت از محیط زیست است.این نوع عشق، ما را به حفظ منابع طبیعی و مبارزه با آلودگی ترغیب میکند.عشق به عدالت، به معنای تلاش برای برقراری عدالت و برابری در جامعه است.
این نوع عشق، ما را به مبارزه با تبعیض و نابرابری تشویق میکند.
عشق در این ابعاد اجتماعی، میتواند به ایجاد یک دنیای بهتر و عادلانهتر کمک کند.گسترش دایره عشق از روابط فردی به اجتماع، میتواند به رشد و تعالی بشریت کمک کند.آیا ما مسئولیت داریم که عشق خود را به فراتر از روابط شخصی گسترش دهیم؟
8. زبانهای عشق: چگونه عشق خود را ابراز کنیم
گری چاپمن، مشاور خانواده، در کتاب “پنج زبان عشق” معتقد است که هر فرد، زبان عشق خاص خود را دارد. شناخت زبان عشق خود و شریک عاطفیتان، میتواند به بهبود ارتباط و افزایش رضایت در رابطه کمک کند. این پنج زبان عشق عبارتند از: کلمات تاییدآمیز، وقت با کیفیت، دریافت هدیه، خدمت کردن و تماس فیزیکی. کلمات تاییدآمیز به معنای ابراز عشق و قدردانی از طریق کلمات محبتآمیز و تشویقکننده است. وقت با کیفیت به معنای صرف وقت اختصاصی با فرد مورد علاقه و تمرکز کامل بر او است. دریافت هدیه به معنای دریافت هدایایی است که نشاندهنده توجه و علاقه فرد مقابل است. خدمت کردن به معنای انجام کارهایی است که به فرد مقابل کمک میکند و نشاندهنده مراقبت و توجه است. تماس فیزیکی به معنای ابراز عشق از طریق لمس، بغل کردن و سایر اشکال تماس فیزیکی است.
9. عشق و گذشت
بخشش و گذشت از ارکان اصلی یک رابطه عاشقانه سالم و پایدار است.هیچ انسانی کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم.توانایی بخشیدن اشتباهات یکدیگر، کلید عبور از چالشها و حفظ رابطه است.بخشش به معنای نادیده گرفتن اشتباهات یا توجیه رفتارهای آسیبزا نیست.بلکه به معنای رها کردن خشم و کینه و اجازه دادن به خود و فرد مقابل برای حرکت رو به جلو است.گذشت به معنای پذیرفتن این واقعیت است که اشتباهات رخ دادهاند و نمیتوان آنها را تغییر داد.تمرکز بر آینده و تلاش برای جلوگیری از تکرار اشتباهات، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
بخشش فرآیندی زمانبر است و نیاز به صبر و درک دارد.
گاهی اوقات، کمک گرفتن از یک مشاور میتواند در این فرآیند کمککننده باشد.عدم توانایی در بخشش، میتواند منجر به خشم، کینه و نابودی رابطه شود.بخشش نه تنها به رابطه کمک میکند، بلکه به سلامت روان و جسم فرد بخشنده نیز کمک میکند.آیا بخشش همیشه ممکن است؟چه زمانی باید از یک رابطه خارج شد؟
10. عشق و استقلال
در یک رابطه عاشقانه سالم، حفظ استقلال فردی بسیار مهم است. وابستگی بیش از حد به یکدیگر، میتواند منجر به خفگی، کنترل و نابودی رابطه شود. داشتن علایق، دوستان و فعالیتهای جداگانه، به حفظ هویت فردی و جلوگیری از یکنواختی رابطه کمک میکند. احترام به نیازهای فردی و فضای شخصی یکدیگر، از اصول مهم یک رابطه سالم است. استقلال به معنای عدم تعهد و مسئولیتپذیری نیست. بلکه به معنای حفظ تعادل بین وابستگی و استقلال در رابطه است. یک رابطه سالم، به افراد اجازه میدهد تا به طور همزمان، هم به یکدیگر نزدیک باشند و هم از استقلال خود لذت ببرند. وابستگی متقابل، در مقابل وابستگی افراطی، به معنای تکیه بر یکدیگر در زمان نیاز و حمایت از یکدیگر در مسیر رشد فردی است. چگونه میتوان تعادل بین وابستگی و استقلال را در یک رابطه حفظ کرد؟
11. عشق و ارتباط موثر
ارتباط موثر، زیربنای هر رابطه موفق است.توانایی بیان احساسات، نیازها و انتظارات به طور واضح و با صداقت، و همچنین گوش دادن فعال به فرد مقابل، برای حل تعارضات و ایجاد صمیمیت ضروری است.ارتباط موثر به معنای بیان احساسات بدون سرزنش یا اتهام زدن است.بهرهگیری از جملات “من” به جای “تو”، میتواند به کاهش تنش و سوءتفاهم کمک کند.گوش دادن فعال به معنای توجه کامل به صحبتهای فرد مقابل، پرسیدن سوالات شفافکننده و تلاش برای درک دیدگاه او است.عدم ارتباط موثر، میتواند منجر به سوءتفاهم، خشم، و دوری عاطفی شود.
مهارتهای ارتباطی را میتوان آموخت و تقویت کرد.
شرکت در کلاسهای آموزشی، مطالعه کتابهای مربوطه و تمرین مداوم، میتواند به بهبود ارتباط در رابطه کمک کند.ارتباط موثر نه تنها در روابط عاشقانه، بلکه در تمام جنبههای زندگی اهمیت دارد.چه موانعی بر سر راه ارتباط موثر در روابط عاشقانه وجود دارد؟
12. نقش انتظارات در روابط عاشقانه
انتظارات غیرواقعبینانه از رابطه و شریک عاطفی، میتواند منجر به ناامیدی و سرخوردگی شود.باید انتظارات خود را بررسی کنیم و آنها را با واقعیت تطبیق دهیم.انتظار داشتن کمال از شریک عاطفی، غیرمنطقی و غیرممکن است.همه ما نقصها و اشتباهاتی داریم.انتظار داشتن اینکه شریک عاطفی همیشه خوشحال و راضی باشد، غیرواقعبینانه است.زندگی پر از فراز و نشیب است و گاهی اوقات، ناراحتی و غم اجتنابناپذیر است.انتظار داشتن اینکه شریک عاطفی تمام نیازهای ما را برآورده کند، غیرمنطقی است.ما باید مسئولیت برآورده کردن نیازهای خود را بر عهده بگیریم.
ارتباط باز و با صداقت در مورد انتظارات، میتواند به جلوگیری از سوءتفاهم و ناامیدی کمک کند.
به جای تمرکز بر انتظارات، بهتر است بر قدردانی از داشتهها و تلاش برای ایجاد یک رابطه سالم و رضایتبخش تمرکز کنیم.چگونه میتوان انتظارات واقعبینانهتری از رابطه داشت؟
13. عشق و تغییر
عشق، یک فرآیند پویا و در حال تغییر است. روابط عاشقانه در طول زمان تکامل مییابند و تغییر میکنند. باید با این تغییرات سازگار شویم و به رشد و تکامل رابطه کمک کنیم. افراد در طول زمان تغییر میکنند و ممکن است نیازها و خواستههایشان نیز تغییر کند. باید به این تغییرات توجه کنیم و رابطه را بر اساس آنها تنظیم کنیم. روابط عاشقانه میتوانند از مراحل مختلفی عبور کنند. مرحله شور و هیجان اولیه، مرحله صمیمیت و تعهد، و مرحله حفظ و نگهداری از رابطه. باید در هر مرحله از رابطه، نیازهای آن مرحله را درک کنیم و برای برآورده کردن آنها تلاش کنیم. عدم سازگاری با تغییرات، میتواند منجر به دوری عاطفی و جدایی شود. پذیرش تغییر و تلاش برای رشد و تکامل رابطه، کلید حفظ یک رابطه پایدار و رضایتبخش است. چگونه میتوان با تغییرات در رابطه سازگار شد؟
14. تاثیر فرهنگ بر عشق
فرهنگ، نقش مهمی در شکلگیری تصورات و باورهای ما در مورد عشق و روابط عاشقانه ایفا میکند.ارزشها، هنجارها و سنتهای فرهنگی، بر نحوه عشق ورزیدن و ایجاد روابط صمیمی تاثیر میگذارند.در برخی فرهنگها، ازدواج سنتی و خانوادگی رواج دارد.در این فرهنگها، انتخاب همسر بر اساس ملاحظات خانوادگی و اجتماعی صورت میگیرد تا احساسات فردی.در برخی فرهنگها، عشق رمانتیک و ازدواج بر اساس انتخاب فردی، ارزش بیشتری دارد.نگرشهای فرهنگی نسبت به نقشهای جنسیتی، نیز میتواند بر روابط عاشقانه تاثیر بگذارد.در برخی فرهنگها، انتظار میرود که زنان نقشهای سنتی همسری و مادری را ایفا کنند.
درک تفاوتهای فرهنگی، میتواند به جلوگیری از سوءتفاهمها و بهبود ارتباط در روابط بین فرهنگی کمک کند.
آگاهی از تاثیر فرهنگ بر عشق، میتواند به ما کمک کند تا باورها و انتظارات خود را به چالش بکشیم و دیدگاه بازتری نسبت به روابط عاشقانه داشته باشیم.آیا فرهنگ، عشق را محدود میکند یا غنی میسازد؟
15. عشق و سلامت روان
روابط عاشقانه سالم، میتوانند تاثیر مثبتی بر سلامت روان داشته باشند. احساس تعلق، حمایت و صمیمیت، میتواند به کاهش استرس، افزایش اعتماد به نفس و بهبود خلق و خو کمک کند. روابط عاشقانه ناسالم، میتوانند تاثیر منفی بر سلامت روان داشته باشند. درگیریهای مداوم، سوءاستفاده عاطفی یا فیزیکی، و عدم حمایت، میتواند منجر به افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی شود. مراقبت از سلامت روان خود و شریک عاطفیتان، برای حفظ یک رابطه سالم ضروری است. در صورت وجود مشکلات روانی، کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان میتواند بسیار مفید باشد. یک رابطه سالم، باید فضایی امن و حمایتکننده برای رشد و شکوفایی هر دو طرف فراهم کند. عشق، میتواند یک منبع قوی از حمایت و قدرت در برابر چالشهای زندگی باشد. چگونه میتوان از سلامت روان در روابط عاشقانه محافظت کرد؟
16. عشق و فقدان
از دست دادن عشق، یکی از دردناکترین تجربیات زندگی است. مرگ یک عزیز، جدایی یا خیانت، میتواند منجر به غم و اندوه عمیق شود. سوگواری برای فقدان عشق، فرآیندی زمانبر است و نیاز به صبر و حمایت دارد. باید به خود اجازه دهید احساسات خود را تجربه کنید و از دیگران کمک بخواهید. پذیرفتن این واقعیت که رابطه تمام شده است، اولین قدم برای التیام زخمها است. تمرکز بر مراقبت از خود، انجام فعالیتهای لذتبخش و ارتباط با دوستان و خانواده، میتواند به گذر از این دوران سخت کمک کند. گاه







وقتی حرف از عشق میزنیم همیشه یاد بخش شیرینش میافتیم ولی کمتر کسی از سختیهایش حرف میزنه. من خودم چند سال پیش تو یه رابطه بودم که خیلی با شور و هیجان شروع شد ولی بعد فهمیدم فقط عشق شهوانی بود و چیزی تو عمقش نبود. انتظار نداشتم اینقدر زود تموم بشه ولی گذشت زمان نشون داد بدون درک متقابل و شناخت واقعی، هیچ عشقی دووم نمیاره.
خیلی وقتا ما عشق رو با وابستگی اشتباه میگیریم. فکر میکنیم اگر مدام به طرف مقابل چسبیدیم یعنی دوستش داریم. در حالی که این فقط ترس از تنهاییست. من یاد گرفتم عشق واقعی وقتیه که بتونی به طرف مقابل فضا بدی و بذاری خودش باشه بدون اینکه حس خفگی کنه.
یادم میاد روزایی که از ترس دست دادن رابطه، هر حرفی رو میزدم که طرف مقابل بخواد بشنوه. اینطوری فقط خودم رو گم کردم. بعد فهمیدم عشق سالم نیازی به نقش بازی کردن نداره. وقتی میتونیم با تمام وجودمون خودمون باشیم، اون موقع میتونیم بفهمیم عشق واقعی چیه.
حسادت یه بلای بزرگ تو روابطه. من خودم قبلا فکر میکردم اگر حسود نیستم یعنی بیتفاوتم. ولی اشتباه میکردم. حسادت نشانه ناامنیه نه عشق. یه موقعایی هم زیادی سفت میچسبیدم چون میترسیدم بهم خیانت بشه. بعدها فهمیدم اگر قراره خیانت بشه، چسبیدن هم جلوش رو نمیگیره.
چیزی که تو این سالا یاد گرفتم اینه که عشق یه انتخاب روزانهست. باورش سخته ولی هیجان روزهای اول هیچ ربطی به عشق واقعی نداره. عشق اون لحظهایه که با وجود تمام مشکلات، بازم انتخاب میکنی بمانی و کنار هم رشد کنین. پشت هر رابطه موفقی یه عالمه تعهد و گذشت خوابیده که کسی ازش حرفی نمیزنه.